زندگی برتر

سلام

خیلی وقت میشه دارم با یه مشکل بزرگ دستو پنجه نرم میکنم که زندگیمو به آشوب کشیده همین دیشب که داشتم توی گوگل دنبال مشاوره میگشتم با سایت شما آشنا شدم خیلی خوشحالم که سایت شما رو پیدا کردم خیلی خوشحالم بالاخره یک یا چند نفر میتونن دردمو بشنون و بهم کمک کنن
حدودا یک سال پیش با یه دختر خانمی آشنا شدم اون دختر خانم اون موقع ها عاشق یکی از اقوامشون بود روابط خانوادگشون با اون خانواده طوری بود که حد اقل هفته ای دوبارپسره رو میدید و الانم میبینه ولی اون فرد نمیخواستش حتی یه دفعه هم بهش و عشقش اهانت کرده بود هرشب برام دردودل میکرداز عشقش برام میگفت یکی دو ماه گذشت کم کم بهش علاقه مند شده بودم این موضوع رو بهش گفتم اون عکس و عمل خاصی نشون نداد بعد از چند مدت گفت اونو فراموش کردم منم خیلی خوشحال شدم چند مدت گذشت عاشقش شدم بهش گفتم که عاشقش شدم ولی اون جز شکه شدن هیچ عکسو العملی نداشت
گذشت و گذشت تا امروز
اون اولین کسیه که وارد زندگیم شده و عاشقش شدم اینو خودشم میدونه
من توی این مدت از هیچی دریغ نکردم از هیچ احساسی دریغ نکردم هرشب احساساتمو به پاش ریختم کادو گرفتم هرکاری کردم هرچیزی کم داشت تا اونجایی که توان داشتم سعی کردم براش بگیرم هرکاری کردم که رابطمون بهترین و زیباترین رابطه دنیا باشه الان اگه بیاین در کمدمو باز کنین میینین پر از کادو هایی هست که نتونسته ازم بگیره
تو این مدت از صبح تا شب باهاش بودم یعنی از صبح تا شب به هم پیام میدادیم از صبح بخیر تا شب بخیر

همین چند روز پیش گفت باید از هم جدا باشیم تا امتحاناتم تموم شه ولی من گفتم طاقت ندارم شب ها موقع خواب بهم پیام بده چند دقیقه ای باهم باشیم اونم قبول کرد ولی میبینم بعضی روز ها هم که درس نمیخونه باز بهم پیام نمیده و فقط شب ها واسه نیم ساعت بهم پیام میده
هرموقع براش حرفای احساسی میزنم یا میگه شرمنده ام که در جواب احساساتت جوابی ندارم یا بیشتر مواقع بحثو عوض میکنه
بعضی شب ها دلش واسه عشق قدیمیش تنگ میشد من میفهمیدمو به روی خودم نمیاوردم همین چند هفته پیش هم یه شب حالش خوب نبود اینقدر التماسش کردم که بالاخره گفت دلش بیتاب اون شده
میگه فراوشش کرده ولی دست خودش نیست که بیتابش میشه میگه اگه با یه دشمن هم سه سال بجنگی گاهی دلت برا اون دشمنه تنگ میشه
من از لحاظ چهره و بدنی هیچی کم ندارم
فوقش اگه بخواد حرف احساسی بهم بزنه اونم وقتی میخوایم واسه چند روز از هم دور باشیم بهم میگه دوستت دارم وقتایی که سر علاقه مندی اون نسبت به من بحثمون میشه میگه خودت میدونی چقدر بهت عادت کردم و وابسته شدم ولی عاشقی نه عاشق شدن واسه من یه دفعه بوده که از من گذشته
حاضرم هرکاری کنم که عاشقم شه حاضرم زندگیمو بدم که عاشقم شه حاضر جونمو فداش کنم که عاشقم شه ولی...
هرشب دست به دعا میشم التماس خدا میکنم ولی نمیدونم حکمت خدا چیه

پاسخ های کاربران

67:

اگه میخوای عاشقت بشه...فقط اینقدر پا پیچش نشو تا خسته بشه
رابطه تو کمتر و رسمی تر کن.اولا که رسما خواستگاری کن.تا از علاقه واقعیت با خبر بشه نه فکر کنه داری گولش میزنی.عاقلانه فکر کن.ببین آیا واقعا به درد هم میخورین یا عشق کورکورانه است.
هرچی میگه به حرف کن.بذار در حد نیازش با تو حرف بزنه نه بیشتر
مثلا روزی نیم ساعت پیام بدین به هم و تموم
خب معلومه وقتی از صبح تا شب میخوای بهت پیام بده و ابراز عشق کنه خسته میشه و ممکنه یکدفعه ای دیگه جوابتو نده.
حتی زن و شوهرام تمام روز رو با هم نمیگذرونن.

یه دوست خیر خواه:

شما اول سنتون رو مشخص کنید

نگین:

سلام نه برادرشماعاشق نشدی فقط ازرواحساس بش وابسته شدی همین
تازه آخه وقتی همش دلش توعشق اولشه چطورمی تونی عاشقش باشی مطمئن باش یه همچین عشقی به دردنمی خوره درصدخیانتاتواینجوررابطه هاخیلی زیادواگه ازدواجی شکل بگیره واجعه میشه ....خودت وبراش حیف نکن قدرخودت وبدون

سعید:

چیز خاصی نمیتونم بگم شما طوری عاشق شدی که اگه اون دختر ایرادی داشته باشه اصلا توجه نمیکنی و میگی مهم نیست ولی فردا که با هم ازدواج کردین کم کم ایراداتش به چشمت میاد و کارتون به طلاق میکشه.
وقتی عاشق بشی کور و کر میشی
باید با عقل ازدواج کنی و با عشق زندگی کنی
قبل از ازدواج چشماتو خوب باز کن و بعد از ازدواج چشمهاتو ببند

محمد امین:

سلام داداشی شما عاشق نشدی وابسته شدی اونم وابسته اس ام اسی ببین عزیزم عشق اینه که یکی رو دیوونه وار دوست داری اونم دوست داره و همش نگران نیستی ای خدا نکنه تنهام بزاره نکنه .... نکنه .... و این چیزا رو نداره اما این احساس شما وابستگی حالا من درکت میکنم چونکه دیدم این وضعیت رو و میدونم چقدر سخته اما راه حل داره اگه میخوای عاشقش کنی به تدریج کم کم کمتر احساساتو بهش نشون بده اون الان مطمئنه تو اونو میخوای و دیوونش شدی ولی اون خودشو میگیره پس بهش ثابت کن منم چیزی کم ندارم ممکنه تو هم منو از دست بدی اگه اینکارو بکنی خودش میاد طرفت قول میدم دیدم که جواب داده این راه.وقتی یکی با احساسات پاک راه نمیاد باید از طریق دیگه ای راهش بیاری پس اینکارو انجام بده کمتر بهش اس ام اس بده سعی کن مسیج اول رو اون بده نه تو زیاد اصرار نکن کمی دیگه بمون باهام باش که مسیج بدیم کمی سردتر شو ببین میاد طرفت یا نه این آزمایش شده هست البته یه دفعه ای نه ها کم کم.این بگم خیلی از خانمها نیازی نیست اینکارو بکنی وقتی احساساتو ببینن اینقدر میفهمن که نباید بی جواب بزارن یا به طور کلی رد میکنن یا اینکه جواب مثبت میدن.موفق باشی

پسر شورشی:

حیف شد ای کاش قبلش باپسرشورشی هماهنگ میکردی اشتباهت ازاین جا شروع میشه که دختره فهمیده خاطرشو خیلی میخای ببین اون تورو دوست پسر قبول داره ولی تو اونوعشق ......ببین توروابط دوستی باید دوست دخترتو بزاری تو اب نمک ولی توروابط رسمی به پاش بسوز....... حالا یه خرده واسش طاقچه بالا بیا ببینم تاثیری داره اگه تاثیرنداشت خبرم کن تا یه فکر دیگه به حالت کنم

نگین:

معلومه که هنوز از اون پسر نبریده،شایدهم خیلی طول بکشه که بفهمه عشق یک طرفه سرانجامی نداره،مسلما شما بیشتراز اون پسر دوستش داری،اینو بهش ثابت کن،نه با کادو خریدن و احساس. یه طوری بهش نشون بده که باید از اون ببره،اگه خیلی دوسش داره به خاطرش تلاش کن مثلا برو ببین اون پسری که دوسش داره کیه،اگه کسی توی زندگیه پسره ست که قطعا هست ردشو بگیر و به اون خانم ثابت کن.تلاش کن با دست روی دست گذاشتن چیزی درست نمیشه،این دختر دچار یه عشق کور شده که اگه خیلی احساساتی باشه که هست عمشا تلف میکنه،ولی همینکه گفته دوست داره یعنی قدرتو میدونه.موفق باشی

صدرا:

بی خیالش شو. خیلی زود

نیلوفر آبی:

اقای عزیز خودتو خسته نکن- اون خانم حالا حالاها نمی تونه عاشق شما بشه- گذشت زمان حلال شماست-
یک خانم زمانی که عاشق میشه به این راحتیها نمی تونه از ذهنش پاکش کنه- شاید 2-3 سال زمان بخواد تا تو ذهنش کمرنگ بشه- شما بدموقعی با این خانم اشنا شدین- و عشق شما هم کورکورانه هست- پس بهتره رابطتون کمرنگ کنید و بهم دیگه مهلت بدین

نیلوفر آبی:

بابا من که از این عشقو عاشقی ها سر در نمیارم که چجوری به اینجاها میرسه
ما که بعد از سالها با یکی دوست شدیم- اما توی این مدت فقط مثل خروس جنگی بودیم- به جای اینکه رو احساسات همدیگه ویراژ بدیم- اول رفتم سراغ اوی روی اقا(عصبانیت- اون روی سگش ) رو ببینم- بعدش گفتم که نمیخوامت- الان حدود 5 ماه که من ولش کردم- اما اون میگه که من بداخلاقیهاتو قبول دارم- و هنوز گاهی اس میده
نه به ما و نه به اون اقا- کار خدا رو ببین؟!!!

yas007:

منم موافقم با نظر بالایی هام
اگر فرض عادت کردن شما رو هم بذاریم کنار و فک کنیم احساس شما واقعا عشقه!
به این فک کنین این آدمی که با وجود این همه ابراز علاقه شما باز میگه که فقط عاشق اونه چقدر میتونه قابل اعتماد باشه که فردا بعد از ازدواج هم دلش هوایی اون نشه و در جوابتون نگه من که بهت گفته بودم عاشقت نیستم!!!!!
به نظر من آدم باید قبل از ازدواج در دلشو ببنده و با عقلش تصمیم بگیره!

...:

شما عاشقش نشدیو فقط بهش عادت کردی یا شایدم سنت کمه و همه اینا احساسات کاذبه
تو یه حس نیاز داری و میخوای با این خانوم رفعش کنی نیاز به محبت به توجه
تو کار خدا شک نکن مطمین باش که اصلا به صلاحت نیس
حتی اگه به این خانومم برسی فردا میکوبه تو سرت که تو منو خواسی نه من
به خدا توکل کن فراموشش کن اونم فقط از رو تنهایی با تو نذار بازیت بده

رویا:

سلام پسر خوب بهت میادهجده ساله باشی اون الان داره ی بحران رو.حی رو پشت سر میذاره اگه راجبش تحقیق کردی و مطمنی برو جلو و پیشنهاد ازدواج بده همونطور که 67 گفت دخترا هرچی بیشتر سمتشون بری ازت بیشتر فاصله میگیرن اینقدر هم لوس بازی در نیار مثلا مردی چیه هر روز اونم ساعت های زیاد باهم حرف میزنید همین خودش باعث میشه گاهی ذهنشو سمت دیگری ببره
ازش بپرس اون چه ویزگیی داره که من ندارم البته مواظب باش تورو شبیه اون نکنه

زری:

وقتی میگی یک سال از این قضیه میگذره و اون عاشقت نشده پس بیخیالش شو، چون دخترا مدت زمان زیادی نمیخواد که به کسی علاقمند یا وابسته بشن. ضمنا حتی اگه این دختر باهات ازدواج کنه حدس میزنم زندگی خوبی نخواهید داشت چون همش بهش مظنونی که الان داره به عشق قبلیش فکر میکنه و .... . در هر صورت خیلی واست ناراحت شدم ایشالا بتونی با این قضیه کنار بیای.

سارینا:

نمیدونم ولی احساس کردم داره برات نازمی کنه پس باهاش اتمام حجت کن بگوکه راستش روبهت بگه واین روباجدیت تمام بگو واگه دوباره حرفش رومث همیشه تکرارکرد بگومن دیگه بیشترازاین نمیتونم دارم بهت وابسته می شم بعدش هم برووپشت سرت روهم نگاه نکن امااگه دوستت داشته باشه برمی گرده خودش پیشت

پیمان:

من فکر میکنم باید بی خیالش بشی. این خانم هر چقدر هم بخواد نمیتونه عشق سابقش رو فراموش کنه. مخصوصا اگر عشق اولش باشه! پس شما که اینو میدونی بعد از ازدواج با مشکل مواجه میشی. وقتی آتش عشقت کم شد هر کاری کنه احساس میکنی به فکر اولیه، بعد اختلافاتت شروع میشه.
این خانم بعدها میتونه با کسی که سابقه عشقشو نمیدونه ازدواج کنه.
البته پیشنهاد میکنم قبلش طبق نظر سارینا مطمئن شو که نمیخوادت.

پریسیما:

یک کلام میگم و تمام بیخیالش شو

ملیسا:

سلام آقای گل من خودم یک خانمم خوب دخترهارو درک میکنم پسر خوب فقط کافیه یک روز بهش اس ندی تحویلش نگیری میدونم سخته برات خیلی سخته ولی طاقت بیار موفق میشی خودش دنبالت میاد ولی اگه من جای تو بودم ولش میکردم چون ازدواجی که قبلش میدونستی طرفت عاشق کی بوده اون ازدواج بدرد نمیخوره زندگیتون متلاشی میشه الان عاشقی متوجه حرفای من نمیشی شاید ناراحت بشی ازاینکه گفتم ازش جدا شو چون الان عاشقی چشم عاشق هم کور ولی بعدها توزندگیت هر مشکلی پیش بیاد بهت میگه تو که میدونستی من کسی دیگه رو میخواستم چرا اومدی بامن ازدواج کردی اگه من بوده دورش یک خط قرمز میکشیدم دوست عزیز موقع ازدواجت هیچوقت از همسرت گذشتشو نپرس و خودت هم از گذشتت چیزی نگو زندگیت قشنگتره این اولین عشقته پس هنوز وقت داری عجله نکن واینو یادت باشه هیچوقت تو دام دخترها نیافتی من خودم دخترم ولی خواهرانه بهت بگم دخترها شیطان رو درس میدن اگه از تو بهتر پیداکنن دنبال اون میرن سن براشون مطرح نیست پول براشون مهمه البته سوتفاهم واسه خانمهای وفادار پیش نیاد ببخشید

رامین:

داداش دقیقا دوتامونم یه دردی رو داریم قصه تو هم عییین قصه منه
ب منم گف نمیخوام عشق رو دیگه تجربه کنم و و و 
منم سعی میکنم فراموش کنم عشقشو ینی خودش ازم خواست که فراموش کنم عشقشو
ولی بازم ارتباط داریم و گرم هس ارتباطمون..فقط گف احساستو و حرفاتو فراموش میکنم تو هم عشقی ک تو دلت داری رو فراموش کن ک لطمه ای ب ارتباطمون نزنه.منم قبول کردم چون اگه قبول نمیکردم شاید برای همیشه از دستش میدادم ترجیح دادم احساسمو فراموش کنم تا باز باهاش ارتباط داشته باشم...

برای ارسال سوال و مطلب کلیک کنید